سفر نسبتا کوتاه و بیاد ماندنی
سلام بر همه. پنج شنبه روز آخر ماه رمضون بود که عصرش خانواده عمه فاطمه اومدن خونه ما و فردا صبحش که عید فطر بود همراه با خانواده عمه ی مامان ندا با هم رفتیم سفر. صبحونه رو تو جاده قزوین خوردیم. نزدیکای ظهر هم زنجان رسیدیم بعد از خوردن ناهار بعدش کمی استراحت کردیم قرارشد عصر بریم دیدن موزه مردان نمکی(اونجا رفتیم). شب رو زنجان موندیم فردا قبل از ظهر از بازار زنجان دیدن کردیم سر ظهر بود که از زنجان زدیم بیرون به سمت اردبیل رفتیم یه شب هم اردبیل خوابیدیم (تو شهر اردبیل از بازار اردبیل دیدن کردیم و از بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی و حمام دیدن کردیم جالب و زیبا بودن)باز هم تو ظهر بود به سمت جاده حیران حرکت کردیم شب رو...
نویسنده :
نویسنده : ندا جون( به قول دنی )
14:58