دانیال وفایی فردانیال وفایی فر، تا این لحظه: 14 سال و 6 ماه و 29 روز سن داره

گل پسری قند عسلی

سفر نسبتا کوتاه و بیاد ماندنی

سلام بر همه. پنج شنبه روز آخر ماه رمضون بود که عصرش خانواده عمه فاطمه اومدن خونه ما و فردا صبحش که عید فطر بود همراه با خانواده عمه ی مامان ندا با هم رفتیم سفر. صبحونه رو تو جاده قزوین خوردیم. نزدیکای ظهر هم زنجان رسیدیم بعد از خوردن ناهار بعدش کمی استراحت کردیم قرارشد عصر بریم دیدن موزه مردان نمکی(اونجا رفتیم). شب رو زنجان موندیم فردا قبل از ظهر از بازار زنجان دیدن کردیم سر ظهر بود که از زنجان زدیم  بیرون به سمت اردبیل رفتیم یه شب هم اردبیل خوابیدیم (تو شهر اردبیل از بازار اردبیل دیدن کردیم و از بقعه شیخ صفی الدین اردبیلی  و حمام دیدن کردیم جالب و زیبا بودن)باز هم تو ظهر بود به سمت جاده حیران حرکت کردیم شب رو...
27 مرداد 1392

گردشی در یک روز گرم تابستونی

سلام بر همه.   امروز صبح منو بابا گلی و علی جون و دنی جون ناهار رفتیم بیرون شهر (تو جاده چالوس)روستایی بنام پل خواب. لب رودخونه رفتیم کلی هم عشق صفا کردیم جای همه فامیل و دوستامون خالی کلی خوش گذشت. (چون لب رودخونه بودیم منم واسه مطلبم رنگ آبی انتخاب کردم)     بعداز کلی شنا کردن و ناهار خوردنو هندونه نوش جان کردن خسته و کوفته اومدیم خونه و شب بعد از شام ، رفتیم خونه ی عمو جهانگیر اونجا هم کلی بازی........... و خلاصه حسابی خوششششششششششششششش گذشت.     قاچ هندونه خوشمزس؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟   صفاصفاست اینجا چه با صفاست اینجا............... جای همه خالی هههههههههههههههههههه ...
4 مرداد 1392
1